✅ مشکلات کارگران، انتظار از دولت مردان
✍رضا بژکول رورنامه نگار
براساس ماده ۴۱ قانون کار ، حداقل مزد کارگران با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهورس اسلامی ایران اعلام می شود و بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگی های کار محول شده را مورد توجه قرار دهد باید به اندازه ای باشد تا زندگی یک خانواده ،که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می شود را تامین نمایید.
براساس این قانون افزایش حقوق کارگران توسط مراجع رسمی یعنی ، نماینده کارگران ، نماینده کارفرمایان و نماینده دولت بر اساس نرخ تورم در همان سال تعیین می گردد .
مطابق گزارش های مطرح شده نرخ تورم سال 97 بین40 تا 50 درصد در بوده ، بنابر این منطقی است حقوق کارگران بالای سه میلیون محاسبه و یا تصویب گردد .
در حالی که افزایش حقوق کارگران بین یک میلیون هشتصد هزار تومان و در خوشبیانه ترین حالت تا دو میلیون و صدهزار تومان هزار تومان در نوسان است .
اکثر کارشناسان اقتصادی کشور معتقدند خط فقر در کشور بالای 5 میلیون برای تهران ، و شهرستان ها بین 3 تا 4 میلیون تومان است که به نظر می رسد کارگران با افزایش حقوق حداقلی سال 98 تنها می توانند بخش کوچکی از مشکلات زندگی خود را پوشش دهند .
یکی از اقتصاددانان مطرح کشوراعتقاد دارد که افزایش نرخ دستمزد بر اساس پایه تورم کشور منطقی نیست و حداقل دستمزد خانوار با میانگین جامعه متفاوت است که به واقعیت های جامعه کارگری نزدیک تر است ، وقتی قدرت خرید کارگران در سال 97 ، بین 40 تا 50 درصد کاهش یافته و باعث شد زندگی کارگران به اضمحلال کشیده شود ، معقول نیست که ملاک را تنها نرخ تورم اعلامی دولتمردان در نظربگیریم !!
راه برون رفت از موضوع فوق این است که برای 10 میلیون کارگر زحمت کش کشور افزایش دستمزد ها را بر اساس تورم واقعی که کاملا در کالاهای اساسی و ضروری هویداست در نظرگرفته شود .
شاید با این رویه در سال 98 امیدوار باشیم قدرت خرید کارکنان اندکی رشد داشته باشد .
مشکل دیگری که برای طبقه کارگر وجود دارد نحوه تنظیم قرارداد در بنگاهها است ، طبق ماده ۴۰ روابط کار به ادارات کل تعاون ، امضای قرارداد کمتر از یک سال در کارگاههای که ماهیت کار دایم و مستمر دارند ممنوع می باشد ، اما شنیده می شود که اکثر کارگاهها در کشور با بستن قرارداد های یک ماهه یا سه ماهه !! عدم امنیت شغلی برای کارگران کشور را فراهم می کنند .
مشکل دیگر کارگران بحث پرداخت بیمه است که متاسفانه در اکثر کارگاهها (بخصوص کوچک) کارگری که بایستی تحت پوشش بیمه قرار گیرند به بهانه های مختلف از آن سرباز می زنند و با گرفتن امضاء در برگه های سفید حق اولیه آنان را تضیع می کنند .
براساس ماده ۱۰۱ همان قانون ، سازمان تامین اجتماعی مکلف شده که لیست های ارسالی کارفرما را رسیدگی و چنانچه در تعداد بیمه شدگان با میزان مزد ،حقوق و کار اختلافی وجود داشته باشد به کارفرما اعلام کنند .
اما در بیشتر کارگاههای کوچک و حتی بزرگ دیده شده که کارفرما از پرداخت حق بیمه کارگر که نیازمند استفاده از خدمات ان است ، خوداری و گاها کار به مراجع قانونی کشیده می شود که در این امر در بعضی مواقع در نحوه پرداخت نیز به ضرر کارگر رقم می خورد .
این درحالی است که در بیشتر کشورهای توسعه یافته اساس حمایت از کارگر در هر سازمان و یا شرکت ، برپایه دو اصل متمرکز شده است .
پرداخت به موقع حقوق و بیمه در زمان مقرر که جزو وظایف قانونی هر کارفرما است که متاسفانه دربعضی از کارگاه های کشورمان وقعی به آن گذاشته نمی شود و در صورت اعتراض کارگران به حق قانونی خود ، یا محکوم به قطع اضافه کاری (در صورتی که داشته باشند) می شوند و یا به بیکارشدن کارگر منجر .
در این چارچوب باید با صدای بلند گفت که اقایان مسئول ، پیامبری که به آن افتخار می کنیم . دست فقط دو نفر را بوسید که یکی از انها کارگر بود .
از شما انتظار نیست دست کارگران را ببوسید(کار سختی است !) اما لطفا دستشان را با حقوق های واقعی بگیرید نه اینکه میلیونها کارگر در فقر ، بیکاری ، و اخراج بسوزند و زندگی اشان به دلیل ندانم کاری مدیریت ها و یا کمبودها و نداشتن برنامه اصولی در سازمان ها و وزارتخانه ها بسوزد !! و باز بگوییم هر سال دریغ از پارسال !!!
کارگران ضعیف ترین قشر جامعه در دریافت ها ، اما بالاترین جمعیت کشور در سازمان ها و شرکت ها هستند.
بیاید انان را نیز با روش مبتنی بر اصل تولید و توزیع با پرداخت غیر نقدی کالاهای اساسی به صورت ماهانه و مستمر توانمند کنید تا از این سفره بزرگی که در ایران زمین پهن است انان نیز بدون دغدغه زندگی ارامی را برای خود و خانواده خود فراهم کنند .
باشد که چنین شود
✳️چرا گفتگو ها به مجادله ها تبدیل می شود ؟
✍رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی
در جامعه ای که تقوا در گفتگو در آن نهادینه نشده و مجادله ها جای راستی ازمایی را گرفته ، سره از ناسره جدا نیست و عوامفریبی و خود شیفتگی جای راستی و آزادگی را گرفته ، سخن گفتن از عدالت و برابری کار سختی است و رسیدن به انسانیت سختر .
چرا ؟
متاسفانه یاد گرفتیم به جای گفتگوی دوستانه ، همدیگر را تضعیف کنیم ؛
به جای نقد ما قال، به نقد من قال بپردازیم ؛
به جای سخن مستندانه ، به گفته هایمان سندیت بدهیم ؛
به جای استفاده از واژگان زیبا ، از واژگان کوچه و بازاری بهره گیریم ؛
به جای راه حل یک متد ، به راه حل ها بتازیم ؛
به جای دوستی ها ،دشمنی ها را گسترش دهیم ؛
به جای سلام در آغاز کلام ،همدیگر را گلوله باران کلامی کنیم ؛
به جای وحدت در عین کثرت ،خلاقیت را از جمع ها بزداییم ؛
به جای اولویت های کشور ،حاشیه ها را پر کنیم ؛
به جای پیشنهاد کاربردی ، شکست ها را توجیح کنیم ؛
به جای حرمت یک جمع ،اجماع را به تقابل بخوانیم ؛
به جای یافتن ریشه مشکلات ، به ریشه های مشکلات بتازیم ؛
به جای پذیرش اشتباه در مسئولیت ها ، دیگران را سپر بلا کنیم ؛
به جای کاشت ،داشت و برداشت ، به داشت های فکری خود خود سندیت بزنیم ؛
به جای پاسخ به نقدها ، نقدها را وارونه جلوه دهیم ؛
به جای اندیشه پویا ،به پویایی اندیشه ها بتازیم ؛
به جای استفاده از زیبایی های طبیعت ، الگوهای طبیعی را از بین ببریم ؛
نهایت اینکه یاد گرفتیم
خود گویم ،خود باور کنیم، اما باورهای دیگران را تمسخر کنیم ؛
اینجاست که ما نمی توانیم توسعه پیدا کنیم .توسعه یعنی آزادی اندیشه ها ،متدها و زیبایی ها، شفافیت در مسئولیت ها، راه حل در برنامه ها ،صداقت در گفتارها ،شجاعت در نقدها ، و حمایت از گفتگوها در زمانه تضادها .
افسوس که با کبر و غرور ، با ضعف و زبون، و با ندانستن و نفهمیدن انها را بازیچه خود کرده ایم و اجازه نمی دهیم که دیگران نیز بیاندیشند و اندیشه خود را پر و بال دهند .
چرا نمی توانیم با هم کار کنیم ؟
رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی
سالهاست که تلاش می کنیم تا به توسعه برسیم ،اما نمی توانیم آن را در خود و محیط اجتماعی خود حل کنیم . 150 سال است که ما همچنان دور خود می چرخیم و در حسرت توسعه مانده ایم .
در این امر تنها بیگانگان نیستند که مانعی در رسیدن به فرایندهای دور توسعه از گذشته دور بودند، بلکه بخش اعظم این عقب ماندگی ها خود ما هستیم . اگر ریشه مشکلات قبل از انقلاب را به دیگران نسبت دهیم ،مشکلات بعد از انقلاب را چگونه باید علت یابی کنیم ؟ این که نمی توانیم سیستمی بنا کنیم و مشکلات ما همچنان پابرجاست ،علت یابی را چگونه باید طراحی کیم ؟
ایا مساله در افکار و گرایش ها و تفکرهای ماست یا اینکه ما ایرانی ها نمی توانیم با هم کار کنیم ،هماهنگ باشیم ،یکدیگر را قبول کنیم ،به هم احترام بگذاریم ،تفاوت های یکدیگر را بپذیریم ،وظایف و سهم کاری خودمان را ایفا کنیم ،یکدیگر را تضعیف نکنیم ،از هم حمایت کنیم ،به بهتر از خودمان افتخار کنیم،نه آن که او را تخریب کنیم ،به هم گوش نمی دهیم،تلقی صحیحی از اجتماع ،جامعه و جمع نداریم،جوپذیر هستیم،به راحتی تغییر روش و مرام می دهیم،سریع عکس العمل نشان می دهیم ،به کسی که در باند خودمان است،بسیار ارج می نهیم ،ولی حق شهروندی افراد پیاده در خیابان ها را به راحتی نادیده می گیریم ،به ملایم ترین نقدها ،عکس العمل های کهکشانی نشان می دهیم ،در تحریف کردن های بی جا ،هنرمند ترن افراد هستیم ،مسایل فراوانی را کتمان می کنیم ،از قبول واقعیت ،شانه خالی می کنیم ،موفقیت افراد را نادیده می گیریم،خیلی زود عصبانی می شویم ،خویشتن داری ما ضعیف است .در دوستی ،ارتباط و کار ،همه چیز را یک طرفه می خواهیم و سهم خود را به خاطر تنبلی و بی توجهی به دیگران ایفا نمی کنیم ،در خود انتقادی ،بسیار ضعیف هستیم،سخن خود را دائما تغییر می دهیم.دمدمی مزاج هستیم ،خیلی حرف می زنیم و خیلی کم فکر می کنیم ،بسیار با هوش،ولی در عین حال کم تدبیر هستیم،قبلا عواقب حرف هایی را که می زنیم و کارهایی را که می کنیم ،نمی سنجیم،خود را بیش از اندازه مهم می دانیم و چندین برابر آن چه هستیم نشان می دهیم ،در قضاوت نسبت به انسان های دیگر و پدیده ها منصف نیستیم،یا زیاد می گوییم یا کم می کنیم،حوصله نداریم برای جواب گرفتن در یک کاری ،ده سال و شاید پانزده سال صبر کنیم ،عموما بیرون از خودمان را سرزنش می کنیم ،علی رغم ادعاهای عرفانی و معنوی ،عجیب به مال و سمت و مقام و موقعیت و دنیا علاقه مندیم و همه چیز را با هم می خواهیم
ایا این خلقیات و روحیات ،مسایل فکری هستند یا شخصیتی و تربیتی ؟ایا این خلقیات مانع توسعه ی و اقتصادی است یا تقابل گفتمان ها؟ هر چند هر یک از این موارد در افراد مختلف به نسبت های گوناگون وجود دارد ،ولی این خصایص نسبتا عمومی است و مهم تر اینکه قدیمی است پس باید کار کرد و از خود شروع کنیم تا جامعه ما را بسازیم بدون تغییر از درون تغییر در برون امکان پذیر نیست .
اگر ایران توسعه یافته و گذار به سوی توسعه را می خواهیم از خود و خانه خود شروع کنیم و آن را در محیط اجتماعی نضج دهیم ، در غیر اینصورت همچنان باید در حسرت توسعه بمانیم و در جا بزنیم .(این متن بر گرفته شده از کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی ایران ، دکتر سریع القلم است )
به امید آن روز
روزگار سیاه چای
رضا بژکول پژوهشگر اجتماعی
رومه قانون: 96/10/24
چای، گیاهی است که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری همراه با رطوبت و بارندگیهای مناسب در خاکهای اسیدی رشد میکند و چین،بزرگترین زادگاه چای با 80 میلیون چایکارو دو میلیون هکتارباغ ، بیشترین چایکار را در جهان داراست. در حال حاضر پنج میلیون تن چای در جهان تولید میشود که از لحاظ سرانه مصرف، کشورهای انگلیس ،ترکیه، روسیه، نیوزلند، مصر، لهستان و ژاپن با بیش از دو کیلو گرم در سال در ردههای بالا قرار دارند.
چای در کنیا و سریلانکا منبع اصلی تامین ارز کشور و دومین منبع اشتغال است. این محصول در30 کشور جهان کشت میشود که از نظر تولید، چین و هند و سریلانکا بیشترین تولید و صادرات را دارا هستند. چین، هند و اروپا بزرگترین مصرفکننده چای در جهان هستند اما کشت چای در ایران به 110 سال پیش باز میگردد که ابتدا در استان گیلان (لاهیجان) و سپس مازندران، کشت آن شروع شد.
گیلان سرآمد کشت چای
آغاز تولید چای در ایران به سال 1279 شمسی باز میگردد که توسط کاشف السلطنه به ایران و لاهیجان وارد شد.
او به خوبی توانست بذر و نهالش را به ایران وارد کرده و تمام وقت خود را صرف تولید چای کند. براساس آمارهای اعلام شده از سوی رییس سازمان چای، استانهای گیلان و مازندران در حال حاضر بین 25 تا 28 هزار هکتارباغ چای را دارا هستند که 90 درصد این باغ ها در استان گیلان و شهر لاهیجان واقع شده است.
برداشت برگ سبز چای از باغهای شمال کشور در سه چین بهاره، تابستانه و پاییزه صورت میگیرد که چین بهاره از اوایل اردیبهشت، تابستانه از نیمه دوم خرداد و چین پاییزه در شهریور و مهرانجام میشود .
مقایسه درآمد چایکاران و گندمکاران
در گذشته نه چندان دور یعنی سال 57 درآمد چایکاران دو برابر گندمکاران بود اما امروزه درآمد، کشت و خرید برگ آن به پایینترین سطح خود رسیده است.
از سال 82 تا سال 93 سطح چایکاری از 32هزارهکتار به 20 هزار هکتار با توان تولیدیو مقدارتولید آن از 48 هزارتن به کمتر از 24 هزار تن در سال رسیده است. اما طبق گفته دکتر محمدولیروزبهان، رییس سازمان چای کشور در فصل زراعی گذشته ،107 هزار و 500 تن برگ سبز چای به ارزش اقتصادی افزون بر دو هزار میلیارد ریال از چایکاران خریداری شده است. از قدیم گفتهاند که چای همسنگ نقره برای جهانیان ارزش دارد اما امروزه به دلیل سهلانگاری مسئولان و بیرغبتی بعضی چایکاران، در بعضی روستاها تغییر کاربری داده و نسبت به گذشته کاهش چشمگیری داشته است.
دوران طلایی تولید چای
بر اساس آمار ارائه شده، بیشترین تولید چای در کشور و دوران طلایی آن به سال 70 باز میگردد که تولید آن به مرز 70000هزار تن چای خشک رسیده بود.
در حال حاضر 28 هزار هکتار باغ چای در دو استان گیلان و مازندران قرار دارد که تنها 21 هزار هکتار مورد بهره برداری قرار میگیرد .
صنعت تولید چای درآمد بیش از 50 هزار خانواده را در خود جای داده است که به همراه شاغلان در کارخانههای چای کشور، حدود 80هزار خانوار را به طور مستقیم و غیرمستقیم تغذیه میکند.
گردش مالی بازار چای
یکی از بزرگترین مزایای چای، تعامل خاصی است که باغات چای با طبیعت و حفظ محیط زیست و جلوگیری از فرسایش خاک و تنوع زیستی دارند زیرا کاشت در بیشتر باغات چای به صورت دیمصورت میگیرد. در آمار دیگری، چای ایران از لحاظ سطح زیر کشت در رتبه پانزدهم و از لحاظ مصرف رتبه دوازدهم را داراست (حدود4/1 کیلو گرم ) و مصرف آن در سال 110 هزار تن است .با توجه به مصرف 110 هزار تنی و تولید 25 تا 28 هزار تنی، واردات چای امری گریپذیر است. آنچه گویاست، واردات قانونی سالیانه چای 700 میلیارد تومان و گردش مالی بازار چای در ایران بیش از 3000 میلیارد تومان است. اما در سال 95 مبلغ خرید برگ سبز چای 234 میلیارد تومان بوده است .
موانع موجود
فارغ از اینکه تولید چای در سال چقدر بوده و مسئولان با چه نگاهی به آن مینگرند، نباید به موانعی که سر راه آن قرار دارد بیتوجه بود، درحالحاضر تولید این محصول در شمال کشور با مشکلات ومحدویتهای فنی و تکنیکی مواجه است. از نظر کیفیت سنتی و رایج کاشت، داشت و برداشت بوته و برگ چای، فیزیک خاک که غیراسیدی بوده، شیب دار بودن بیشتر باغات چای که باعث افت و کاهش آبدهی و عدم تثبیت خاک و کوددهی مناسب میشود، آب و هوای منطقه به علت دیم بودن، نبود باران در همه مواقع بهویژه تابستان و سایر موارد جنبی مانند حمل و نقل به کارخانهها، فرسودگی ماشین آلات ، از طرف دیگر تکنولوژی تولید کارخانه های تولید چای، مساله قانون نسبی را بسیار مطرح میکند؛ یعنی اگر قرار باشد در دنیایی با اقتصاد آزاد و تبادل منابع و تولیدات زندگی کنیم، باید محصولی را تولید کنیم که در کیفیت و قیمت تمام شده نسبت به سایر تولید کنندگان، در دنیا از مزیت نسبی برخوردار باشد. به معنی دیگر چای تولید شده ما هم در کیفیت بخش کشاورزی و هم در فرآوری و تولید صنعتی ، دارای کیفیت و قیمت تمام شده پایینتر باشد تا ضمن تامین ذائقه مصرفکننده داخلی در رقابت با چای وارداتی بتواند موفق باشد.
مزایای حمایت از صنعت چای و چایکاران
جدا از مشکلات بیان شده، پرسشی که برای هر گردشگر و یا تولیدکننده چای بهوجودمیآید ایناست که حمایت از چایکاران، چه منافعی را برای ایران و خطههایی که در کشور چای در آن تولید میشود، دارد ؟
در این زمینه باید گفت حمایت از صنعت چای باعث تقویت اشتغال و حفظ اراضی میشود. از سوی دیگر باعث جلوگیری خروج ارز بیشتر از کشور شده و موجب حفظ محیط زیست و طبیعت زیبای آن میشود .
همچنین حمایت از این صنعت باعث رونق اقتصادی غیرمولد و مصرفی در منطقه و جذب بیشتر گردشگران به ایران میشود. حمایت و تصویب قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تخریب و تغییر کاربری باغات چای ، باعث خوشحالی چایکاران در منطقه شده و سلامت شهروندان را در مقابل چای وارداتی تضمین میکند .
از طرف دیگر حمایت از چایکاران باعث تقویت نیروهای روستایی در ماندن در روستاها و انگیزه بیشترآنان در تولید بهترو بیشتر می شود و از تخریب بافت سنتی و ماندگار روستاها جلوگیری میکند.
بر این اساس دولت موظف است ضمن حمایت کامل از تولید چای داخلی، تسهیلات لازم مانند وام های درازمدت با بهرههای کم یا تسهیلات غیرنقدی تاثیرگذاردر روند زندگی و کار را در اختیارتولیدکنندگان قرار دهد تا این محصول 110ساله که با مشقت و سختیهای فراوان از گذشته دور، دست به دست شده و به ما رسیده، به فراموشی و نابودی کشیده نشود.
امید آنکه با واردات بی رویه چای، این محصول معطر دچاربیماری تخریب و تهدید نشود و دولت با پرداختهای بهموقع طلب چایکاران، دربهبود این صنعت دیر پا گامی موثر بردارد.این در حالی است که چای ایرانی هرگز از سفره ایرانیها جدا نخواهد شد، مگر اینکه ما با دستهای خود و یا سوءمدیریتها آن را از سفرههایمان جدا کنیم.
❇️ ما می توانیم؛ از شعار ایرانی تا عمل تایوانی
رضا بژکول - رومه نگار
توماس فریدمن اندیشمند، ژورنالیست و نویسنده بزرگ آمریکایی، در پاسخ به یکی از سوالاتی که از ایشان پرسیده شد که به جز کشور خود (آمریکا) چه کشور دیگری را دوست داری؟ پاسخ داد، تایوان؛ وقتی علت را از او پرسیدند، گفت که تایوان صخره ای لم یزرع در دریایی پر از امواج طوفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است، چون برای ساخت و ساز هر چیزی را باید از چین شن و ریگ وارد کند که با وجود همه این ها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد، چرا؟ چون به جای کندن زمین و استخراج هر آنچه که بالا می آید، تایوان ذهن و افکار ۲۳ میلیونی تایوانی را میکاود استعدادشان را، انرژی شان را، هوش و ذکاوتشان را چه زن و چه مرد.
همیشه به دوستانم در تایوان می گویم: شما خوشبختترین مردم دنیا هستید، چطور اینطور خوشبخت شده اید؟ نه نفت دارید، نه سنگ آهن، نه جنگل، نه الماس، نه طلا، فقط مقدار کمی ذخایر ذغال سنگ و گاز طبیعی و به خاطر همین است که فرهنگ تقویت مهارت هایتان را توسعه دادهاید، کاری که در جهان امروز ثابت شده با ارزشترین و تنها منبع تجدیدپذیر جهان است.
خیلی ها اسم تایوان را شاید نشنیده باشند و حتی ندانند این کشور کجاست؟ و چه شاخص هایی دارد؟ بر این اساس لازم است به معرفی اجمالی کشور تایوان پرداخته و سپس آن را با کشور خودمان تطبیق دهم که از جهاتی نزدیک به ما است هم در ظلمهایی که در طول تاریخ دیده، هم قرار گرفتن در حساس ترین نقطه و منطقه، هم در نزدیکی به دریا؛ تایوان ۳۵ هزار کیلومتر وسعت دارد که مساحت آن به اندازه سه ایالت ماسو چوست، کانکتیک و ردایلند در آمریکا و مازندران و گیلان ما در ایران است.
در سال ۱۹۷۸ در پی ت های اقتصادی چین شروع به فعالیت کرد با جمعیتی حدود ۲۳ میلیون نفر در یک جزیره کوهستانی در سواحل اصلی چین، کشور تایوان همانند دیگر کشورها به معجزه توسعه معروف است (در کنار کره، سنگاپور، هنک کنگ جزء چهار غول اقتصادی است.) آموزش متوسطه در آن اجباری است از طرفی در بحث بهداشت و درمان دارای جمعیت سالم با نرخ مرگ و میر پایین در بین کودکان جهان مطرح است و امید به زندگی در این کشور ۷۵ سال می باشد.
دولت مردان این کشور طی سالها تلاش و کوشش توانستند فقر مطلق را از بین ببرند و وضعیت بیکاری (این کشور قبلا مستعمره بود) را به پایینترین سطح خود برسانند و… در نبرد با نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی موفقترین کشور در آن حوزه و آسیای شرقی باشند.
با رشد معقول اقتصادی و ت های دموکراتیک و رقابتی سیستم آن کشور فساد کمتری داشته تا نسبت به کشورهای همجوار از شفافیت بالایی برخوردار باشد.
موفقیت تایوان در جنبه های مختلف قابل تامل است، مسائلی مانند تاکید بر آموزش، توسعه وسیع زیرساخت ها، اصلاحات ارضی زودهنگام و کامل، نرخ پس انداز بالا و سرمایه گذاری، پراکنش ایده های تجاری از ژاپن و آمریکا، راهبردهای موثر صنعتی شدن دولتی، آزادسازی انرژی انسانی و خلاقیت از طریق بازار آزاد، رونق اقتصادی دهه ۱۹۶۰ ناشی از جنگ ویتنام و راهبرد رشد بر پایه صادرات و استفاده این کشور از کمک هایی آمریکا در سرمایه گذاری و نه مصرف، اخلاق کار و نگرش تولیدی نیروی کار جوان و… می توان برشمرد.
با این تفاسیر آنچه مدنظر نویسنده است اینکه کشوری با این مشخصات و با کمترین امکانات و حتی منابع طبیعی و زیرزمینی چگونه توانسته از خلاقیت ها و دانش روز جهان بهره گیرد و به عنوان قطب بزرگ اقتصادی شناخته شود. چگونه یک کشوری با سازوکارهای ابتدایی و داشته های حداقلی و لم یزرع به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل میشود، اما کشوری مانند ایران با همه سازوکارها و داشته های حیاتی از منابع طبیعی تا زیرزمینی، از بهترین جنگل ها برای صنعت گردشگری تا ۱۳ نوع آب و هوایی، از قرار گرفتن در حساس ترین منطقه جهانی تا دستیابی به سه قاره اقتصادی، از داشتن بهترین استعدادها تا بهترین استادها، از وسعت بی نظیر تا چهار فصل بی فطیر، از بهترین زمین ها در کشت محصولات کشاورزی تا چاه های عمیق گازی، از جمعیت مناسب تا منابع انسانی قوی همه و همه به معنی این است که ما هر چیزی که تایوان نداشته، داشتیم، اما آنچه نکاشتیم بهره برداری از این داشته ها با استفاده از دانش و نوآوری است. سالیان متمادی سعی کردیم با منابع زیرزمینی مصرف کننده خوبی باشیم، از درآمد ۸۰۰ میلیاردی نه به توسعه رسیدیم و نه حتی فقر را از بین بردیم، فقط شعار دادیم، بر باد دادیم، از دنیا نیز عقب ماندیم، به این نیندیشیم که آینده از آن کسانی است که توانایی اقتصادی اش و وفور نعمتش از بسترهای مغزی سر بر می آورد نه از بسترهای طبیعی، حتی اگر نفت و طلا باشد، ما شعار دادیم، ما می توانیم، تایوانی ها در عمل اثبات کردند، ما می توانیم!
به نظر می رسد تا زمانی که اتکای ما بههای رفیع جهانی با همه پتانسیل های موجود باز میمانیم، وقتی توسعه پیدا میکنیم که خود بسازیم نه برای ما بسازند، خود نوآوری کنیم، خود تولید کنیم و به نواندیشان و نخبگان خود اعتماد نماییم، شلیچر چه زیبا گفت: چیزی که همواره شما را به جلو می راند و باعث پیشرفت شما می شود چیزی است که خود ساخته اید. به امید روزی که ما سازنده باشیم نه فقط مصرف کننده.
❇️ سی نکته ؛ سی خواسته ؛ سی راه ، انتخاب با شما
رضا بژکول رونه نگار و بازنشسته
برادران و خواهران کارمند ،جوانان عزیز کشور ؛تصیم گرفتم پس از بیست وهشت سال خدمت (دریکی از شرکت های حمل و نقل که زمانی اعتبار بالایی در آسیای میانه و اروپا داشته) نکاتی را که در طول خدمتم برخورد کردم و یا آموختم برای شما نگارش کنم .تا نسل جوان و آینده دار ما آشنا شده و آن را در طول خدمت مد نظر قرار دهند ، شاید مقدمه ای باشد برای آسیب ندیدن از کسانی که به هر طریقی تلاش می کنند تا ازدیگران پلی برای رسیدن به اهدافشان بسازند، امیدوارم که تمامی نکات عنوان شده راهگشا جهت روند کاری دربازه کاری تان باشد و برای ساختن محیطی ایده ال و فارغ از هرگونه تنش و تخریب صورت عملی به خود بگیرد.
1-اگر می خواهید شایستگی خودتان را به مدیران نشان دهید عیبی نیست، اما کسی را خراب نکنید ؛
2-راستی بهترین هدیه خداست ، در محیط کاربا دروغ آن را آلوده نکنید؛
3-درب اتاقتان را باز نگذارید ،هنگام خروج از شرکت تمام اسناد و مدارک خود را قفل کنید؛
4-هرکسی حرفی زده که تنش زاست ازاو بخواهید آن را مکتوب کند؛
5- در چیزی که نمی دانید و تخصص ، آشنایی ندارید ورود نکنید؛
6-درهنگام صحبت کردن با تلفن آهسته صحبت کنید؛
7-هرگز در دیسک تاپ کامپیوتر شرکت ،متن شخصی ویا عکس نگذارید،
8- به عنوان مدیر ویا کارمند با نان کسی بازی نکنید ، زیرا چوب خدا صدا ندارد؛
9- به هنگام قدرت درهر پستی خودرا گم نکیند ، قدرت ماندگار نیست ؛
10- حقوق دیگران را محترم شمارید ودر زندگی شخصی و یا کاری کسی تجسس نکنید؛
11- نماز را در محیط کار تنها برای خود و خدا بخوانید؛
12- رازتان را در محیط کاری به کسی نگویید؛
12- اموال شرکت را چوب حراج نزنید ،بلکه امانت دار باشید؛
13- با مطالعه نواقص کاری خود را جبران کنید ، تا حیات خلوت کسی نشوید؛
14- اگر کسی اشتباه کرد، با بوق و کرنا پخش نکنید ،چاپلوس نباشید؛
15-در رفتار اداری وکمک انسانی بین مدیر وکارمند تفاوت قائل نشوید؛
16-اگر نمی توانید به کسی کمک نمایید، برایش پاپوش هم درست نکنید؛
17-زبان گویا نباشید بلکه عمل گویا باشید؛
18- سخن خود را از زبان مدیریت بیان نکنید؛
19- از سادگی دیگران پلکانی برای خود نسازید؛
20-خودرا پیش مدیر دل سوز شرکت جلوه ندهید ، مقررات را ملاک قرار دهید؛
21-چنانچه به مدیری پیشنهادی می دهید ، در راستای حقوق جمعی باشد ،نه برای اهداف شخصی
22-در طول خدمت کاری حتما یک زبان که ترجیحا انگلیسی باشد یاد بگیرید؛
23- اگر در محیط کاری رشد نکردید ،افکار و نگرششتان را تغییر دهید؛
24 در طول سال و خدمت کاری حداقل 5 کتاب روانشناسی مطالعه کنید ؛
25-برای بعد از بازنشستگی حتما یک و یا دو تخصص را یاد بگیرید تا بیکار نباشید؛
26-با برنامه ریزی در طول سال ، حداقل 5 کتاب در حوزه مورد علاقه اتان مطالعه کنید؛
27-با ارتقای شغلی ن همکاردر هر رده ای خوشحال باشید ، توانایی آنان را دست کم نگیرید ؛
28-در مسیررفت و آمد کاری، از فلش کارت ها برای یادگیری زبان و یا هر درسی بهره گیرید؛
29-درصدی از حقوق ماهیانه را برای روز مبادا در یک کارت مخصوص ذخیره کنید ؛
30-برای آینده تربیتی فرزندتان کتاب های کودک را مطالعه کنید ، کودکتان را برای زمان خودشان آموزش دهید نه زمان خودتان؛
ویژگی های فوق تجربه 28 سال خدمت درکار و زندگی است که با تمام وجود نوشتم ، گرچه در بعضی زمینه ها عقب ماندم ، چه بسا بعضی ازنکات بالا به دلیل ندانستن ها و اشتباهات به خوبی بهره نگرفتم ،اما صادقانه بگویم با تمام وجودم راستی و صداقت را بکار گرفتم ، ولی به حق خود نرسیدم ، اما خوشحالم که با نان کسی بازی نکردم .لطفا و لطفا کمی روی بند بند مورد اشاره تمرکز کنید، اگر بعضی از آنها را از خود دور کنیم و با دید خوب کار کنیم ،جامعه ما چه شکلی خواهد شد؟ درست کار کردن ، همدیگر را خوب درک کردن تا چه حد می تواند برای کشور،شرکت و خانواده ما مثمر ثمر واقع شود ،خلاصه کلام اینکه جوانان عزیز کارمندان و کارگران زحمت کش در محیط کار و زندگی "آنچه را که برای خود و خانواده می پسندی برای دیگران نیز بپسند ،و آنچه را برای خود و خانواده نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند.
آرزوی قلبی راقم موفقیت همه جوانان و کارکنان در همه عرصه ها است.
❇️ هفت غول مرگبار که زمین را نا بود می کند
رضا بژکول رومه نگار
گله ای از فیل های استعاری عظیم الجثه در جنگل ها هستند که دور برما را گرفته و دارند زمین زا نابود می کنند ،ما می بینیم ،اما وانمود می کنیم که نیستند، آنها ظاهرا از بین رفته اند اما در حال رشد و نمو هستند، این دسته از موجودات عظیم الجثه استعاری در حال تخریب زمین هستند که در ادامه به بخشی از این موجود خود ساخته می پردازیم باشد که درس گیریم .
مصرف گرایی
پدیده بسیار مخربی که در فعالیت روزمره ما دست بالایی دارد ،که به همراه مدل اقتصادی آن را پشتیبانی می کند .زباله و تخریب های زیست بومی در مقیاس عظیم ،و مصرف گرایی بیش از اندازه ما را به سوی جنگل زدایی ،استخراج بیش از حد از معادن ،هدر رفتن منابع طبیعی و آلودگی محیط زیست سوق می دهد .برای نجات از فجایع زیست بومی باید جلوی آن را گرفت
شرکت های بزرگ
در دنیا 200 شرکت بزرگ وجود دارد که بر جهان حکومت می کند و از لحاظ جغرافیایی 180 کشور جهان را تحت سیطره خود دارد ، قدرتی فراتر از کشورها و نهادهای جهانی و جالبتر اینکه تنها چند میلیون نفر را به استخدام خود در آورده است .این شرکت ها بر روی بیش از 80 درصد اقتصاد جهان اثر گذارند ،سوخت های فسیلی را می سوزانند بیشتر از آنچه خورده می شود و یا رشد می کند ،فروشنده و توزیع می کنند ،از پرداخت مالیات طفره می روند و با دولت های ملی کنار می ایند ، و تولید پلاستیک آنها دورترین دریاها را آلوده می کند و باعث تغییرات اقلیمی وسیعی در جهان می شوند .
راننده های خطرناک
خودرو نیز از فیل های مجازی برای داغون کردن زمین است .بر اساس آمارهای داده شده نزدیک به دومیلیارد خودرو در خیابانهای جهان تردد می کنند و یا حاضر خواهند شد، که تنها یک دهم آنها خودروهای سبز نامیده می شوند. تنها هوا نیست که این خودروها آن را آلوده و یا مسموم می کنند و یا گازهای گلخانه ای نیست که آنها متصاعد می کنند ،بلکه بیشترین تخریب آنها طبیعت و حیات وحش است . خودروها با رشد شهرها بر زندگی مردم چیره شده اند و آنها هستند که تعیین می کنند چگونه سفر کنند، کجا زندگی کنند ، و حتی چگونه بمیرند . بر اساس برآوردها طی بیست سال آینده تعداد خودروها در خیابانهای جهان دوبرابر می شود .
جمعیت انسانی
کسی حاضر نیست در باره جمعیت جهان سخن بگوید، از سال 1960 تا 1999جمعیت زمین از 3 میلیارد به 6 میلیارد نفر رسیده و اکنون نزدیک به 8 میلیارد نفر پیش بینی می شود ، برآوردها حاکی است تا سال 2050 به ده میلیارد نفرخواهد رسید ، که قطعا همه خودرو ،رایانه و موارد دیگرخدماتی می خواهند، و چگونگی مصرف انسان ، از این جمعیت یک میلیارد نفر در فقر مطلق زندگی می کنند ( بخش اعظم آن در آسیا هستند)که تاثیر وسیعی بر روی جهان خواهد گداشت و باعث خواهد شد فشار مضاعفی روی منابع و محیط زیست داشته باشد.
فرسایش خاک
در این اتاق هفت غول نابود کننده ،خاک و زیست بومی هیچ کس نمی خواهد از آن سخنی بگوید ، به دلیل اینکه کشاورزی و جنگل بانی نامناسب ،چندین برابر به جای احیا شدن زمین شسته می شود .خاک در بردارنده غذای کره زمین ،و تهیه آب آن عامل رشد بخش بزرگ سیاره و زندگی همه موجودات و حیوانات است .در طی 40 سال گذشته 30 درصد خاک به زمین های نابارور تبدیل شده است و نشانی برای از بین رفتن آن طی سالهای آینده ، که از کشوری به کشور دیگر فرسایش می شود. چنانچه خاک حفظ نشود محیط زیست در آینده شاهد فاجعه ای عظیم انسانی خواهد بود.
نابرابری
خواهر کوچک تر گله فیل های مجازی و یا استعاری به شمار می رود ،جدا از کینه و نفرتی که بین فقیر و غنی وجود دارد، می گویند نابرابری باعث انحطاط زیست محیطی هم می شود .هر چقدر فاصله ها بیشتر زباله بیشتری تولید می شود ،گوشت و آب بیشتری مصرف می شود ،و بیشترین تاثیرش این است که باعث استرس و اضطراب و فشار زیادتر بر مصرف مردم فقیر می گردد.نابرابری همچنین ممکن است واکنش های جمعی مورد نیاز برای حفاظت از طبیعت را تضعیف کند .
فقر
فقر بزرگترین تهدید برای بیشتر گونه ها در سالهای آینده است ،طبق گفته شبکه رصد جهانی "ترافیک "حدود 88 میلیون گل ارکیده وحشی ،2/6 میلیون پرنده وحشی زنده شکار شده و 5/7 میلیون لاک پشت زنده شکار شده، بین سالهای 1996تا 2001 در سطح جهان خرید و فروش شده اند .همچنین بیش از 100 میلیون ماهی و 5/1 میلیون پرنده زنده و 440 هزار تن گیاه دارویی ،هر سال به طور غیر قانونی خرید و فروش می شوند که رونق دهنده همه اینها ثروتمندانی هستند که جهان را در اختیار خود دارند تا با استفاده از این ها ، دارو ،سوغاتی ،نمادهای خشک شده ،مصالح ساختمانی و غذا درست کنند .
ما مجبور نیستیم با این غول های مجازی ویا استعاری زندگی کنیم ، آنها می توانند از جنگل بیرون رانده شوند و یا جلویشان گرفته شود ،ما انسانها در طبیعت زندگی می کنیم ،ما می توانیم دست
نپوتیسم و آنتی نپوتیسم
رضا بژکول رومه نگار
آفتاب یزد ۹۶/۸/۳
http://aftabeyazd.ir/?newsid=87966
بر اساس نظریه دانشمندان علوم اجتماعی ، نپوتیسم را به خویشاوند سالاری معنی کرده اند و آن را مصداق فساد اداری می دانند که رابطه را به جای ضابطه دخالت می دهند تا عامل کند شدن و
از بین بردن رشد و بالندگی و وحدت یک کشور شود . عملی که باعث می شود افراد شایسته، نخبه، متخصص از ورود به عرصه قدرت و حتی قدرتهای خرد نیز باز بمانند و عامل کند شدن و شتاب گرفتن رشد و توسعه کشور شود .
به نظر می رسد اولین خانه تکانی در موضوع فوق وانتخاب شایستگان به جای وابستگان را دولت ها باید از خود شروع کنند و دست به یک خانه تکانی وسیع در این زمینه بزنند . دولت ها به افرادی احتیاج دارند که با هوش و متخصص باشند، توانایی و تصمیم گیری مدبرانه ای در حوزه های مختلف کسب کرده و اطلاعات خوبی از جهان پیرامونی خود برخوردار باشند .
فراموش نکنیم که نپوتیسم در همه دولتها بوده و متاسفانه هنوز هم جریان دارد . این امر راهبرد خوبی برای رسیدن به یک جامعه شایسته سالار نیست، در تمام ادوار گذشته بستگان و نزدیکان افراد به جریان قدرت، نفوذ و لابیهای داشتند ودر رکن های اصلی قدرت حضور موثر پیدا کردند. چنین روندی نشان از این دارد که شایسته سالاری هنوز به درجه رفیع خود نرسیده و نگاه مسئولان ما در انتخاب ها هنوز سنتی و نسبی است. باید نگاهها را شست و به جای تکیه به نپوتیسم، اجازه داد تا نخبگان و شایستگان در حوزههای مختلف عرض اندام کنند شاید این همه مشکلات و تقابلها در کشور رخت بربندد.
به نظر میرسد ما نیازمند قانونی به نام
آنتی نپوتیسیم هستیم، قانونی که در قرن نوزدهم
در برخی کشورها اجرا شد و قاعده استخدام بستگان را از سوی یک موسسه عمومی و رعایت حال آنان را ممنوع اعلام کرده بود. این قاعده شرکت های سهامی را نیز که دارای سهام عام بودند شامل می شد و بر اساس همین قوانین دادگاه افراد را مجازات می کرد. نمونه آن که در شورای شهر "راک هیل "آمریکا در سال 2005 اتفاق افتاد و دستور اخراج "مت کوپر" را از
آتش نشانی صادر کردند که جرمش ازدواج با دختر
رئیس سازمان آتش نشانی وقت بوده، چه ایرادی دارد قوانینی در کشورما تصویب شود تا جلو نپوتیسم به هر شکل مختلف گرفته شود تا هر کس شایسته تر است، در مسئولیتها حضور پیدا کند نه هر کس که به مسئولان نزدیکتر.
جدای از این قوانین پستهای اجرایی در کشور ما براساس رتبه بندی نیست اگر هم هست هیچ توجهی به آن نمی شود تا افراد گام به گام مراحلی را طی کنند و به بالاترین پست ها برسند . برای نمونه در ژاپن ارتقاو جهش شغلی بسیار کند است و به صورت افقی انجام می شود .مثلا یک معلم ژاپنی برای پست مدیریت سالها باید زحمت بکشد و وقت لازم است تا انتخاب شود .تازه اگر شایستگی اش را داشته باشد چه بسا این ارتقا سالهای سال طول بکشد. برای انتخابش نیز معیارهای چون کارایی فردی، تیزهوشی و ابتکار عمل مدنظر و ملاک می باشد (منبع: مدیریت در ژاپن) چرا در کشور ما رتبه بندی به صورت قانونی اجرا نمی شود و اگر می شود چرا یک فرد به دلیل نسبت و خویشاوندی با یک مدیر، رئیس، نماینده یا وزیر طی مدت کوتاه به بالاترین پست ها دست پیدا می کند بی آنکه مراحل آن را طی کرده باشد .آیا این امراخلاق و ضوابط را زیرسوال نمیبرد؟
متاسفانه پدیده نپوتیسم به کل کشور تعمیم پیدا کرده، حتی در استان ها و
شهرستان های کوچک نیز قابل لمس است و عامل
یاس و ناامیدی خیل عظیمی از نخبگان و جوانان شایسته کشور که سرانجامش مهاجرت سالانه 300 هزار نفر به کشورهای دیگر است . این درحالی است که بیشتر کشورهای جهان نپوتیسم را جرم می دانند اما در کشور ما
به شکل های مختلف در حوزه های مختلف
ظهورپیدا می کند .به نظر می رسد تصویب قانونی جهت جلوگیری از نپوتیسم یا
خویشاوند سالاری از ضروریات این روزهای کشور است .هر قدر دیرتر بجنبیم و تصویب کنیم، جوانان
بیشتری را مایوس خواهیم کرد تا از سرزمین مادری خود مهاجرت کنند .
نگذاریم میلیاردها دلار سرمایه انسانی به دلیل سهل انگاری و نبود شایسته سالاری از کشور خارج شوند . اگر به ایران و به خاک این سرزمین علاقمندیم.
حفظ منابع طبیعی گیلان وظیفه ملی مردم استان
رضا بژکول رومه نگار
طبیعت و کتابها از آن چشمانی هستند که می فهمند (والدو امرسون)
پژوهشی کوتاه گونه در باره جنگل های گیلان
جنگل های هر سرزمینی پایه های اقتصادی ، کشاورزی ، محیط زیستی هر کشور محسوب می شود که باید برای رشد و، توسعه و حفاظتش کوشا بود . براساس آمارهای داده شده مساحت جنگلهای جهان 3 میلیارد و454 میلیون هکتار می باشد،که سهم ایران از این میزان 11 میلیون و74 هزار 554 میلیون هکتار (البته بر اساس تعریف سازمان جنگل داری کشور 14 میلیون هکتار) هست . 75 درصد از جنگل های جهان متعلق به کشورهای برزیل،روسیه،کانادا، اندونزی،آمریکا،پرو،هند،و چین می باشد.
سرانه جنگل در جهان رقمی معادل60/0 هکتار (6000متر) است ،این رقم برای ما ایرانیان 1600 متر است. سازمان فائو اعلام کرده ایران که از کشورهای درحال توسعه می باشد پوشش جنگلی کمی دارد، اما به نظر می رسد به سرعت در حال نابود شدن است (نمونه آن اجرای سد شفارود در رضوانشهر )
طبق گفته مسئولان گیلان ، استان ما 564هزار712 هکتار جنگل تحت پوشش دارد، که در سه دهه گذشته 10 درصد آن کاهش پیدا کرده است . حنگل های که از جاذبه ای خاص برای گردشگران خارجی و داخلی برخوردار است. (منبع سایت گیلانیان و مصاحبه با داود زارع مدیر کل منابع طبیعی و آبخیز داری گیلان )
به گفته کارشناسان این حوزه بیشتر درختان جنگل گیلان از نوع هیرکانی می باشند . آمارهای حکایت از این دارد که متاسفانه 10 درصد جنگل های گیلان به دلایلی مانند آفات، قاچاق، پروژه های عمرانی ،خشکسالی، کاهش پیدا کرده است ، که ادامه آن حکایت از یک فاجعه محیط زیستی برای استان سر سبز گیلان در آینده محسوب خواهد شد . آنچنانکه گویا است در سالهای گذشته بواسطه قطع درختان و قاچاق آن، آمارها بیشترازاین باید باشد .
گزارشها حاکی است که در گیلان 535هزار 809 هکتار جنگل طبیعی و 809 هزار هکتار بیشه زاد ، 17هزار و402هکتار جنگل دست کاشت خارج از طرح های جنگل کاری ،244 هزار و 986 هکتار مرتع تشکیل شده است، که هرسال ما شاهد نابودی بخشی از آن توسط بخشی از گردشگران بومی و غیر بومی هستیم ، که محیط زیست برای آنها فقط جنبه بریز و بپاش پیدا کرده نه جنبه حمایتی و حفاظتی، واین یک معضلی است که باید برای رفع آن کوشید.ازطرفی طبق گفته کارشناسان 25پارک جنگلی به مساحت حدود 15 هزارو770 هکتار، 18هزار تفرجگاه جنگلی برای استراحتگاه ییلاقی به مساحت 54 هکتار وجود دارد .(مصاحبه رحمانی درسال92 خبرگزاری فارس)
می گویند درکره زمین تا امروز سه انقلاب رخ داده است کشاورزی،صنعتی،فناوری و احتمالا انقلاب آینده باید محیط زیستی باشد.بر این مبنا بایستی در استان گیلان انقلابی از نوع حفاظتی و حمایتی برای حفظ محیط زیست و جنگل ها به راه انداخت تا جلوی نابودی آن را در اینده نزدیک گرفت ، این درحالی است که جنگلها به عنوان ریه زمین محسوب می شوند ، حفظ ایستیم آن وتوجه به اجزاء سیستمهای آن ضرورتی فراگیر می باشد، لذا برای پیشبرد امر و جلوگیری از خطاهای گذشته مواردی به شرح زیر پیشنهاد تا شاید برای حفظ سر سبزی گیلان موردتوجه مسئولان دلسوز قرارگیرد.
1- با توجه به آتش سوزی های چند سال گذشته در مناطق مختلف سرزمین ما که بخشهای زیادی ازجنگلهای کشور را سوزانده، لازم است مسئولان امر تمهیداتی بیاندیشند تا از روشن کردن آتش به هر شکل ممکن در داخل جنگل ها جلوگیری بعمل آید.
2- جلوگیری از کشیدن سیگارتوسط گردشگران داخلی و خارجی در محدوده جنگل ها و تصویب قوانین سخت گیرانه تر برای کسانی که ته سیگارشان را به داخل جنگل می ریزند گرفته شود،که لازمه این امر جذب نیروهای بیشتر برای حفاظت از جنگل ها در آینده نزدیک است
3-سازمان جنگل داری حافظ منابع طبیعی کشور است، بنا براین موظف است از ساخت تاسیسات ویا تبدیل آن به باغات ، و یا از توسعه وتغییر کاربری مزارع کشاورز ی و جنگل ها به هر شکل ممکن جلو گیری نماید.طبق اطلاعات واصله متاسفانه دربعضی از شهرستانها ساخت و ساز به شیوه کاملا حرفه ای ادامه دارد.
4-درختان ستون دفاعی و سلامتی انسان هستند و شاخه های آن مانند چتر جهت پوشش زمین و انسان است پس نباید اجازه داد تا گردشگران و یا غیر گردشگران آن را ابزاری برای گرمایش و پخت و پز استفاده نمایند و سبب از بین رفتن آن شوند .
5-ورود دامها درجنگل سبب آسیب رسیدن به درختان و طبیعت بکر ان می شود ،چرای دام پوشش گیاهی راازعرصه جنگل حذف می کند و خاک جنگل عریان وبدون محافظ می ماند که پس از مدتی دچار فرسایش می شود ،بنابر این از ورود دامها تحت هرشرایطی باید جلوگیری کرد وبانصب تابلو ها و یا حفاظ ها از ورود آنان جلوگیری کرد .
6- به گونه ای برنامه ریزی شود که به گردشگران و یا افراد بومی یاداوری گردد خاطرات خود را روی درختان حک نکنند، خاطرات هر فرد در دفتر نوشته
درباره این سایت